*تقدیم به سلطان قلبم*
در این سیر و سلوک تنهاییم....در این سفرهای خیالی و نفسانیم....
تو را دوشا دوش خویش میابم که گام به گام همسفر و همگام منی...
تو عزیزم مخاطب همه ی حرفهای منی
عزیزم تو می دانی؟!
که در برابر چشمهای من چه شکوهی یافته ای؟
و چه عزتی درقلب من داری که دانستم دل معنی یاب و زیبای تو با دل
من پیوند خورده است!
عزیز دلم تو در خواب های من هر لحظه جلوه ی پریزادی می یابی و در
برابر پنجره ی زندگی من ...در سینه ی آسمان افراشته ی خیال من ...
در دور دست های افق های کبود من در دامان آفتاب بلند دوست داشتن
....هر دم شکوهی آریایی می گیری و طلوعی اهورایی!
عزیز دلم من نمی توانم بی تو بمانم .....!
هر چه را آعاز می کنم به تو می رسم وهر چه می گویم و می بینم را
در زندگی به نیروی تو رها می کنم !
عزیزم تو برای من به سبکی و پاکی و آزادی یک خاطره ی خیال انگیز
و شگفت هستی....تو همه وجود و زندگی منی
عزیزم دوستت دارم تا همیشه........